آیا استانداران نماینده حاکمیت هستند؟؟؟؟(بخش اول ) {مرداد 1395}در طی سه دهه گذشته حوزه ملی کشور شاهد افت و خیزهای بسیاری از جمله آدم ربائی- ترور- درگیریهای مسلحانه درون و در نواحی مرزی - حمل و قاچاق مواد مخدر بوده است . انچه مسلم است دراین فرایند، این مردم استان بوده اند که بالاترین و سنگین ترین هزینه را داده و میدهند. نکته قابل تامل در این بین از اولین ترور ناجوانمردانه ای که در سال 1358در جاده سرباز انجام گرفت و در فجیع ترین شکل ممکن در یک شبیخون جان یازده جوان گرفته شد تا امروز که دیگر گوشهای مردم از شنیدن چنین اخباری ایزوله شده است، اولین سئوال دراین مبحث خواهد بود که چرا استانداران و مدیران فرهنگی برای ورود به این جریان در طی زمانی قریب به 40 سال، حرکتی برای آسیب شناسی ریزش های ملی ناشی ازان که قابل هضم درافکار عمومی باشد از خود بروز نداده اند؟؟ جای تاسف است که قهراً نگارنده باید معترف به این حقیقت انکار ناپذیر باشد {که در طی سالهای بعد از انقلاب با وجود گسترش جمعیتی به علت مسائل زیست محیطی در شهر ها و رشد فزاینده و غیرقابل باور جریانهای ضد مردمی و ضد تمامیت عرضی، دریغ ازاینکه در سال یکبار جامعه اماری استان اجتماع را مخاطب ریزشهای جامعه قراردهد } در یک ارزیابی آسیب شناسی این استان دارای بالاترین جمعیت جوان کشور میباشد که رکورد مسائلی چون بیکاری – فقرمضاعف - بیسوادی و بدون تردید اعتیاد و سیر نزولی سن اعتیاد را در حالی دارد که به بهانه های واهی از جمله تعصبات قومی - قبیله ای هیچ مسئولی جسارت بیان اوضاع اسفناک ایدز را در استان بخود نمی دهد (لطفا دنبال کنید)
آنجه در پی خواهد آمد نتیجه 35 سال تجزیه و تحلیل و تجربه زندگی در حول محور ساختار قدرت در این استان است. منطقه ای که در هر دوره ای که استاندار بهرعلتی رفت، تمامی افرادی که با او آمده اصولا متلاشی میشوند و مبتنی بر آن شما هرگز شاهد تولید یک بانک اطلاعاتی نیستید که نشان از حرکت و جریان فعالیت این نمایندگان حاکمیت باشد تا جانشین بعدی بداند از کجا آغاز و چه باید بکند .؟؟ اگر اغراق نشود صاحب قلم از سه دهه قبل بحث ضعف علمی و تخصصی مسئولین استان را بعنوان یک دغدغه ملی عمومی چه در نشریات و چه در مکاتبات مستقیم مطرح نموده است اما چه سود؟ تا آنکه مسائل دهشتناک و بی سابقه خاش و یا چند مورد ادم ربائی در ماه گذشته و بلاخره سرقت چند ملیاردی صندوقدار بانکی و دستگیری وی عاملی گردید تادردوره وانفسا ی که حفظ موقعیت وانباشت ثروت برای بسیاری که در سایه انقلاب صاحب سرشده اند وناجوان مردانه سکوت اختیار کرده اند یکبار دیگر قلم را نیشتر درد کرده شاید گوش عاشق صاحب اندیشه ای بشنود. درهرصورت هدف اینست تا تجارب و دیدگاه خود را در این خصوص با دیگر هم وطنان دلسوز به چالش بکشم .وقتی سخن از ضعف علمی وتخصصی مدیران ارشد ی میشود وگفته میشود در روزمه مدیر حاکمیت استان نه علوم اجتماعی و نه تجربه مدیریت اجتماعی دیده نمی شود واگرهست انچه بروز و ظهور پیدا میکند نشانی از نیاز مردم منطقه و حاکمیت کلان و دولت ندارد؛ ضمنا به اولیا وانبیا گروه هایی که سریعا عصبانی میشوند سوگند میدهم تا قبل از هر تصمیمی اجازه بدهند این نوشتار را به پایان برسانم. اما از انجا که معتقد هستم بی توجهی به مقوله توسعه همه جانبه که سنخیت کامل با علوم و زمان شناسی مدرن داشته باشد علت اصلی فربه شدن معضلات اجتماعی و بزه های قانون گریزی در این استان همیشه مظلوم بوده و خواهد بود و مبتنی بر آن {به عنوان نمونه دو سال قبل تبلیغات توسعه استان روی کاغذ و تریبون و پلت فرم بگونه ای مطرح گردید که نه در مطبویاتِ به به و چه چه و نه دیگر رسانه ها ی محلی موضوع به چالش کشیده نشد تا نقاط ضعف وقدرت ان نمایان گردد!!اما داده ها نشان ازین واقعیت دارد که درین پروسه اقدام به تشریح این حقیقت که توسعه راستین و همه جانبه فرایندی است همه گیر و فراگیر که اگر توسعه انسانی در راس نباشد و در اولویت قرار نگیرد رسیدن به نتیجه مطلوب محال است؛ لذا مسئله فقرزدائی اقتصادی زمانی ممکن است که سطح اندیشه و تفکر از فاصله عمیق امروز برخودار نباشد؛ برهمین مبنا میباشد که عدالت اجتماعی برهمه گیر بودن توسعه تاکید میکند. فراگیری توسعه از ضرورت توسعه هماهنگ ابعاد مختلف چون اجتماعی /اقتصادی /ی/ فرهنگی و انسانی نباید فراموش کرد که امروز یکی از دلایل عمده پیشرفت جهان توسعه یافته همین است که دیگر توسعه ثروت های زیر زمینی در اولویت قرار نمیگیرد بلکه انها به این نتیجه رسیده اند که ثروت ها روی زمین است !!! واین ثروت زمانی باز تولید میشود که انسان متغیر ها را باور کند !!انسانها اگر رفاه وارامش را عامل امنیت ندانند دولتها چگونه میخواهندفقرزدائی کنند ؟وقتی دریک جامه درحال توسعه اقشار پائین دستی رفاه وامنیت را دروابستگی به قدرت و یا چاپلوسی اقشار بالادستی ببینند وتوان انرا نداشته باشند این فرایند بکجا خواهد انجامید؟؟؟؟ پروسه توسعه زمانی مفهوم همه جانبه پیدامیکند که انسان اصلاح فرهنگ و رفتار اجتماعی خود را با قانون پیوند دهد و در جامعه ایکه قانون گریزی بعلت ناتوانی حوزه های فرهنگی و اجتماعی بخصوص حوزه ت، برای ثروت اندوزی به یک فرهنگ برای فریب افکارعمومی تبدیل میشود، این بدان معناست اگر باورمندی و اعتماد بازسازی نشود شما هرکدام از پارامترهای توسعه را به اوج برسانید نه اینکه ارزش خود را ندارد بلکه باید منتظر تخریب هم بود.از همین دریچه باید وارد مسائل بغرنج معطل مانده استان گردید. در نوشتار بلند با ظاهر یک مقاله چالشی ضرورت دارد مجدانه به این واقعیت اشاره کرد که {فرهنگ در هر جامعه ای از فرایندهای اجتماعی اثرپذیراست وبران تا انجا تاثیر میگذاردکه باور متغیر ها سهل واسان میشود. وقتی فرهنگ و فرهنگ سازی متغیر ها را نمایان میسازد اجتماع نسبت به آن باورمند است مسلماً منجر به تثبیت اوضاع اجتماعی میگردد.،این بدین معناست وقتی جامعه دچار ناهماهنگی در باورهای فرهنگی میشود بسختی نیازمند فرهنگ و بازتولید می شود، هدف از طرح این فرایند شاید بحث فرهنگ مسلط است؛فرهنگی که نمایانگر مناسبت قدرتها می باشد. اگر در سالهای دهه اول بعد از انقلاب عده ای به دنبال این فرضیه بوده اند، اما همین امر باعث رشد فکری مع تمامیت خواهان و سهم خواهان که این نوع افکار ناشی از تولید ناامیدی به قرار گرفتن در استوانه قدرت بود، پلت فورم ی استان در طی سه دهه گذشته چنان آلوده قدرت طلبی گردید و در این فرایند از آنجا که مسایل اقتصادی مانع از رشد فکری عوام شده به راحتی با صف بندی آنها در کرسی های کوچک و بزرگ مدام قرار گرفته و سخن کوتاه این دور تساهل تا آنجا ادامه پیدا می کند که در این منطقه قومی قبیله ای بدون تردید سرخوردگی در مسائل روحی روانی جامعه در رأس امور است و بالاخره خلاقیت گروههایی که به زبان ساده با قهر دچار بدبینی شده اند در ساخت تونل – تولید باندهای شرارت و کشت و کشتار بیرحمانه نمایان می شود!!! و جا دارد باز هم سوال شود توسعه همه جانبه مدرن چه زمانی در این استان جامه عافیت خواهد پوشید. ادامه دارد.
درباره این سایت